رسانه و خبر-قسمت دوم
صحت و اعتبار
عينيت و صحت، از عناصر بسيار مهم تمييز ميان برنامه هاي خبري و ساير برنامه هاهستند. انتقال پيام به شيوه اي كه باور لازم را ايجاد كند، یکی از اهداف اصلی كادر خبراست. شيوه انجام چنين كاري هم القاي اين حس به مخاطب است كه "حقايق" منتقل شده درباره محيط و "اطلاعات" به خودي خود واجد ارزش بوده وظيفه كادر خبري فقط انتقال واقعيت بدون حتي دست زدن به آن است. Epstein 1981 به اين نتيجه دست يافت كه وقتي از مردم درباره رسانه هاي خبري سوال مي شود، يكي از دلايلي كه تلويزيون صرف نظر از نوع اخبار آن، در جایگاهی بالاتر از ساير رسانه ها قرار دارد، اعتماد پذيري آن است (p. 132). محققان ارتباط جمعي همچنان به بحث درباره انعكاس واقعيت در اخبار ادامه مي دهند. Adams 1978 به يكي ازعوامل محدود كننده رسانه ها براي وفاداري به واقعيت در خبر اشاره كرده و معتقد است «اخبار تلويزيون اقدام بشردوستانه يك بنياد خيريه نيست. با توجه به اهميت انگيزه هايي مثل پولسازي براي سرمايه گذاران و فراهم كردن حقوق و پرستيژ بالاتر براي عوامل خبر و ساير كادر خبري، توجيه هاي اقتصادي به اولويت درآمد و رتبه بندي بهتر توجه دارد» (p. 173).
در اين صورت چگونه اختلاف ناشي از تقابل ميان عينيت گرايي خبرنگار و محدوديت هاي سازماني تحميل شده بر او، بايد حل شود؟ روزنامه نگاران در كجا به راهنمايي نياز دارند؟ و چه چيزي رفتار وتصميم نهايي آنها را كنترل مي كند؟
زمان
يكي از بديهي ترين قيود تهيه و تنظيم خبر، زمان است و يكي از نگراني هاي مهم سازماني اين است كه «خبر را قبل از كهنه شدن پخش كند»(Tuchman،1978،p. 126). فوريت تنها نوع فشار زماني نيست. نوع ديگري از آن را Epstein1981 اين گونه تشريح كرده:«...با توجه به اين واقعيت، تهيه كنندگان برنامه هاي خبري هيچ چاره اي ندارند جز اين كه اخبار را به دو تا چهار دقيقه خلاصه و محدود كنند(p. 127)..
تهيه سريع خبر و خلاصه كردن آن به صورت يك گزارش قابل پخش يا چاپ، دو شكل مهم از تاثير محدوديت زمان بر توليد نهايي خبر است.
رويكردهاي شناخته شده و قابل توجه
براي جامعيت بيشتر، خبر بايد ملت و جامعه را از همه ابعاد و زواياي شناخته شده، گزارش كند. هم چنان كه كميسيون آزادي مطبوعات در سال 1947 تصويب كرده، خبر بايد «بازتاب يك تصوير معرف گروه هاي سازنده جامعه باشد» (Gans, 1979, p. 312) . به گفته Epstein 1981، گزارش ها، به بازگويي محدودي از نگرش ها تمايل دارند كه ناشي از پيش فرض هاي تهيه كننده و مدير خبر درباره علايق بينندگان است(p. 128). پيش فرض مذكور اين است كه علايق عمومي به احتمال زياد مي تواند به واسطه نگرش هاي ملموس و كاملا قابل تشخيص، مورد توجه قرار گيرد.
انتظارات مخاطب
يكي از موارد قابل بررسي، نياز و خواست كادر خبر -به عنوان بخشي از نيروي انساني رسانه- به راضي كردن مخاطب عمومي يا خاص آن است. نظريه استفاده و خشنودي بر مخاطب، نيازهايش و مكانيزم هاي مورد استفاده براي برآوردن آن نيازها متمركز است. «به اين ترتيب تصور مي شود كه نياز به جلب توجه و سرگرمي بيننده به وسيله درام، خشونت، برخورد، ترحم، شايعه و روايت، بسته بندي وتنظيم خبر را جهت مي دهد. استفاده از فيلم هاي خبري خشن، شاهدي است بر اينكه به باور تهيه كنندگان، چه چيزهايي براي مخاطب مهيج است. زمان كوتاهي كه به هر گزارش اختصاص مي يابد، شاهد ديگري براي نگراني از خسته شدن مخاطب است» (Adarns, 1978, p. 173).
سازمان
به اعتقاد Gans, Tuchman. and Epstein ، براي شناخت معيارهايي كه مبناي تصميم گيري رسانه در مورد خبر است، لازم است كه نخست ارزش ها و علايق سازمان خبري تشريح شود. به باور Epstein «روزنامه نگاران بايد از اصول و قوانین سازمان خبري ای كه در استخدام آنند، تبعيت كنند»(p:123,1981 ).
كادر خبر
Adam 1978 ،محدوديتی انساني را براي خبر در نظر گرفته است: ارزش هاي شخصي پرسنل خبر. «خبر بايد به عنوان محصول آن ارزش ها شناخته شود. از آن جا كه پرسنل خبر در همين جهان زندگي مي كنند، ارزش هاي آن ها نيز مشترك با ديگران است و تحميل اين ارزش ها بر محتواي خبر، نه يك امر تصادفي بلكه سيستماتيك است» (p. 123). سوال اين است كه چه چيزي بيشتر بر خبر تاثيرگذار است: اصول شخصي يا ساير عوامل مثل الزامات سازماني و انتظارات مخاطبان.
محيط ايدئولوژيك
Gitlin 1980 ،مخالف اين است كه نظريه سازماني مي تواند به تنهايي پوشش خبري را توجيه كند. دنياي توليد خبر كاملا مستقل از فضاي برون سازماني نيست و به دلايل اقتصادي و حرفه اي، نمي توان تغييرات مهم ايدئولوژيكي را ناديده گرفت. در كنار انتظارات مخاطبان و تكنولوژي، ايدئولوژي نيز يكي از فاكتورهاي برون سازماني است كه خبر را تحت تاثير قرار مي دهد.
محدوديت هاي عمومي
Epstein 1981، به قيد و بندهاي بيشتري هم اشاره مي كند: «هنگام نظارت بر توليد خبر، سازمان هاي خبري تلاش مي كنند برخي اصول اوليه را كه به آنها امكان مي دهد به عنوان يك تجارت قابل اعتماد به حياتشان ادامه دهند، اجرا كنند. آنها بايد مخاطب سراسري را براي آگهي دهندگان در نظر بگيرند؛ نيازي كه مستلزم مورد قبول واقع شدن برنامه هاي خبري از سوي سازمان هاي مربوطه است. آنها بايد قوانين مصوب (Federal Communications Commission (FCC را كه مسئول صدور مجوز و نظارت بر ايستگاه هاي تلويزيوني است، رعايت كنند و البته بايد براي سودآوري، خود را با محدوديت هاي زماني و بودجه هم تطبيق دهند»(p. 126) .